شعرتنهایی
آيا درتنهايي من كسي هست
امشب كه سقف بي ستاره اتاقم بر سرم سنگيني مي كند، مانده ام كه از چه بنويسم. از آنهايي كه ديروز با من بودند و امروز رفته اند يا از تو كه هميشه حرفهاي مرا مي خواني ؟ از چه بنويسم؟ از آسماني كه در حال عبور است يا از دلي كه سوت و كور است؟ از زمين بنويسم يا از زمان يا از يك نگاه مهربان؟ از خاطراتي كه با تو در باران خيس شد يا از غزلهايي كه هيچ وقت سروده نشد؟ از چه بنويسم؟ از نامه اي كه هرگز به سويت نفرستادم يا از ترانه اي كه هرگز برايت نسرودم؟ از چتري كه هرگز زير آن نايستاديم يا از بدرودي كه هرگز آن را بر زبان نياورديم؟ اي عشق ناگزير! اگر قرار باشد بنويسم، بايد در همه سطرهاي دفترم حضور داشته باشي. نفسهاي تو مي تواند برگ برگ دفترم را از پاييز پاك كند.
نظرات شما عزیزان:
webe gashangi dare
movafag bashi
Power By:
LoxBlog.Com |